خوش اومدی طاهای قشنگ من ...
پسر قشنگم طاهای من چقدر روز تولدت استرس داشتم و این عکس گویای همه چیز هست الان که ۱۳ روز از به دنیا اومدنت میگذره موقع تایپ باز همون حس رو دارم و بغض گلوم رو میگیره به عنوان یه مادر نگران،پر استرس .. و اینکه در طی این همه سختی ها و نگرانی ها دوستای نابی هم داشتم که روز به دنیا اومدنت تو نماز صبح سوره یاسین و نماز خوندن که از همشون تشکر میکنم و هیچ وقت محبتهاشون رو فراموش نمیکنم . اینجا ساعت۱۲ و نیم شب هست که با مامان فاطی و ما چهار تایی رفتیم که بستری بشم و از صدرا داداشت نگم که خیلی نگران بود. پسرم طاهای من تو این نه ماه خیلی بهم عادت کرده بودیم که باید زمینی میشدی فرشته کوچولوی من بعد از صدرا تو قشنگترین و...